آموزش ریاضی چناران

بانک سوال ریاضی راهنمایی و مطالب خواندنی ریاضی

آموزش ریاضی چناران

بانک سوال ریاضی راهنمایی و مطالب خواندنی ریاضی

ادعایی جالب

هر عددی که  دوست دارید در نظر بگیرید ( مثلا عدد 674328 )

تعداد رقمهای این عدد را شمرده و آنرا بنویسید ( در این مثال 6 می شود )

سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد زوجها 4 است پس داریم 64 )

حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد فردها 2 است پس داریم 642 )

هم اکنون عدد 642 را داریم با این عدد نیز مراحل با لا را تکرار کرده

تعداد رقمهای این عدد را شمرده و آنرا بنویسید ( 3 می شود )

سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد زوجها 3 است پس داریم 33 )

حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد فردها 0 است پس داریم 330 )

حالا برای عدد 330 این کار را انجام می دهیم

تعداد رقمهای این عدد را شمرده و آنرا بنویسید ( 3 می شود )

سپس تعداد ارقام زوج را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد زوجها 1 است پس داریم 31)

حال تعداد ارقام فرد را شمرده کنار عدد قبلی قرار دهید ( تعداد فردها 2 است پس داریم 312 )

در این مثال مشاهده نمودیم که آ خر به 312 رسیدیم

ما ادعا می کنیم که هر عدد طبیعی با این روال به 312 ختم می شود باور ندارید امتحان کنید

-----------------------------------

منبع : http://zojriazi.blogfa.com

تفاوت طرز فکر

تفاوت طرز فکر

یک زوج جوان برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا عازم کشوری اروپایی شدند.

در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.

روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟

پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم.

پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ پسر گفت: نه.

روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد.

پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.

بعد از چندین روز که پسر می رفت و می آمد و تعریف می کرد، پدر کم کم نگران شد چرا که می دید در مدرسه پسرش وقت کمی درهفته صرف ریاضی، فیزیک، علوم، و چیزهایی که از نظر او درس درست و حسابی بودند می شود.

از آنجایی که پدر نگران بود که پسرش در این دروس ضعیف رشد کند به پسرش گفت: پسرم از این به بعد دوشنبه ها مدرسه نرو تا در خانه خودم با تو ریاضی و فیزیک کار کنم.

بنابراین پسر دوشنبه ها مدرسه نمی رفت…

دوشنبه اوّل از مدرسه زنگ زدند که چرا پسرتان نیامده.

گفتند مریض است !

دوشنبه دوّم هم زنگ زدند باز یک بهانه ای آوردند !

بعد از مدّتی مدیر مدرسه مشکوک شد و پدر را به مدرسه فراخواند تا با او صحبت کند…

وقتی پدر به مدرسه رفت باز سعی کرد بهانه بیاورد امّا مدیر زیر بار نمی رفت. بالاخره به ناچار حقیقت ماجرا را تعریف کرد. گفت که نگران پیشرفت تحصیلی پسرش بوده و از این تعجّب می کند که چرا در مدارس اروپایی اینقدر کم درس درست و حسابی می خوانند…؟!

مدیر پس از شنیدن حرف های پدر کمی سکوت کرد و سپس جواب داد:

ما هم 70 سال پیش مثل شما فکر می کردیم !


برگرفته  از سایت :

http://mc1.blogfa.com


معمای فتیله ها ..

2 فتیله داریم ... یکی بلند و با عرض کم (فتیله شماره 1)   و دیگری کوتاهتر و با قطر زیاد (فتیله شماره 2) .

ما می دانیم که هر کدام از فتیله ها پس از روشن شدن در مدت   ( یک ساعت )  سوختن تمام می شوند .

حال به ما گفته ان که با کمک این فتیله ها  و بدون استفاده از ساعت و یا هر وسیله دیگر نشان دهنده زمان ، و فقط با استفاده از کبریت  و وسایل آزمایشگاهی ، آزمایشی طراحی کنیم تا به وسیله آن مدت 15 دقیقه ( یک ربع ساعت ) را پیدا کنیم .

آیا شما می توانید چنین کاری را انجام دهید ؟

مسئله 100% جواب دارد ...

جواب در ادامه مطلب است ...

سلام خدمت همه عزیزان

لطفا جهت مشاهده مطالب بیشتر به وبلاگ دیگرم واقع در سایت :

http://mathgroup.blogfa.com/

مراجعه کنید