آموزش ریاضی چناران

بانک سوال ریاضی راهنمایی و مطالب خواندنی ریاضی

آموزش ریاضی چناران

بانک سوال ریاضی راهنمایی و مطالب خواندنی ریاضی

نامساوی غیرممکن :

معلم ریاضی به دانش آموزان گفت : بعضی از نامساوی ها غیر ممکن است مثلا هیچ عددی از خودش بزرگ تر نیست. ناگهان یک دانش آموز در اومد و گفت : ولی آقا من یه عدد سراغ دارم که از خودش بزرگ تره. معلم با تعجب پرسید چه عددی ؟ دانش آموز گفت آقا ، نیم. معلم گفت چطور؟ دانش آموز گفت: آخه من هر وقت میوه ای را با برادرم قسمت می کنم نصف بزرگ ترش  رو برای خودم برمی دارم!

omidimath.loxblog.ir

فقط یک ریال ...

یه روز یکی از خدا میپرسه خدایا ۱۰۰۰ سال برات چقدر ؟

خدا میگه به اندازه یک دقیقه

باز از خدا میپرسه خدایا ۱۰۰۰۰۰۰۰دلار برات چقدر؟

خدا میگه به اندازه یک ریال

بعد میگه خدایا میشه یک ریال به من بدی ؟

خدا میگه باشه فقط یک دقیقه صبر کن

حل مسئله توسط نوابغ ...

بعضی دانش آموزان به هنگام حل یک مسئله ساده انگار کوه می کننید ...

ملاحظه کنید ...

لطیفه-4

دبیرریاضیات:تو میدونی معادله دو مجهولی که ریشه نداشته باشه چه جوریه؟   شاگرد:بله آقا یه جوریه که هرچی آب بریزم پاش سبز نمیشه!!

لطیفه ریاضی


روزی دانش آموز رشته ریاضی به مرد لبو فروش گفت: آقا یک کیلو لبو بده که دلتاش منهای صفر باشه. لبو فروش کمی فکر کرد و با تعجب گفت: دلتاش منهای صفر باشه یعنی چی؟  دانش آموز گفت: یعنی اینکه ریشه نداشته باشه.

دوچرخه


یک روز بچه ایی به مادرش گفت : مادر عدد یک خیلی کمه؟

مادر جواب داد :بله عزیزم عدد یک خیلی کمه؟
بچه گفت :مادر خودت میگی خیلی کمه ها....
اگر گفتید بچه چکار کرد؟
...

بچه زد زیر گریه و گفت :  مادر من فقط یه دونه دوچرخه دارم

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

خبر بد ...


پدر به پسرش گفت: (راستی صبح چی میخواستی به من بگی؟)
پسر با شرمندگی : نمی خوام شما را بترسونم , ولی امروز صبح معلم ریاضی مان گفت که از

این به بعد هر کسی مساله ریاضی را غلط حل کند , تنبیه می شود

محاسبه عجیب


از پدری پرسیدند: آیا درست است که می گویند:(زمانی فرا خواهد رسید که پسرها بزرگتر ازپدرشان خواهند شد؟)گفت:اتفاقا این موضوع سخت ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
البته کاری به استعداد ونبوغ شان ندارم.منظور من سن وسال آنهاست.....
پرسیدند:به چه دلیل؟
گفت:به این دلیل که برایتان شرح خواهم داد.
وقتی پسرم متولدشد من۳۰ سال داشتم.یعنی ۳۰ برابر او سن داشتم.
وقتی ۲ ساله شدمن۳۲ سال داشتم.یعنی۱۶ برابراوسن داشتم.
وقتی۳ ساله شدمن۳۳ سال داشتم.یعنی۱۱ برابر او سن داشتم.
وقتی۵ ساله شدمن۳۵ سال داشتم.یعنی۷ برابر او سن داشتم.
وقتی۶ ساله شدمن۳۶ سال داشتم.یعنی۶ برابر او سن داشتم.
وقتی۱۰ ساله شدمن۴۰ سال داشتم.یعنی۴ برابر او سن داشتم.
وقتی۱۵ ساله شدمن۴۵ سال داشتم.یعنی۳ برابراو سن داشتم.
حالا او۳۰ ساله شده است ومن۶۰ سال دارم یعنی ۲ برابر اوسن دارم.

می ترسم اگر اوضاع به همین منوال پیش رود او به زودی ازمن جلو بزند و اوپدر من یشود و من پسر اوبشوم

                   


منبع این مطلب :   این سایت